میدونی چیه دلاور، نر زیاده، مرد کمه.
۱. اسمم جاویده. تو یه خونوادهی سنتی بزرگ شدم و میانسالم. تو نوجوونی و اوایل جوونی وقتی تو نبود مردای خونه قلدری میکردم، هوار میکشیدم و در بهم میزدم، نسوان خونه بهم میگفتن «اینطوری فایده نداره. اگه میخوای ببینی مرد شدی یا نه، برو سر کوچه وایسا تا یه مرد بیاد، یه داد بکش و یزن تو گوشش. اگه اینکارو کردی، چه بزنی، چه بخوری، مرد شدی».
۲. نیروی انتظامی وایستاد و نگاه کرد تا یه عده «لباس شخصی» خونهی دو نفر تو قم رو زدند و شکستند. خونههای صانعی و منتظری رو. منتظری که رفت، ولی به فرض که بود و هر دو تا مجرم. میگم به فرض. این روش اجرای عدالته؟
۳. سهشنبه ۲۵ خرداد بود. حدود ۶ داشتم میرفتم خونه. سر تختطاووس، از طرف ولیعصر، یگان ویژه وایستاده بود. همه رشید و بلندبالا و با تجهیزات. منتظر بودن تا یه جوونی، دست خالی، دختر یا پسر، دستشو «۷» کنه، یا یه «اللهاکبر» بگه، بریزن تا «فتنه رو خاموش کنن».
۴. ممکنه دلشون رو خوش کنن که «اگه فرماندمون فرمان میداد تو قم هم وارد عمل میشدیم». دروغ نگو. اگه فرماندهتون هم فرمان میداد، که نمیداد، میترسیدی، چون اونا یه عده مرد بودن که زنجیر دستشونه. تازه اینا به ظاهر شخصیان. بی کس و کار نیستن. صاحب دارن. مثل مردم تو کوچه و خیابون نیستن که.
۵. حالا به فرض هم که حمله میکردید و اون اوباش پراکنده میشدن. دارتون که نمیزدن. توبیخ میشدید، یا فوقش انفصال از خدمت بعد از یک هفته بازداشتی. از یه عمر ... که بهتر بود.
۶. حالا هم لازم نیست خودتون رو ناراحت کنید. توقع زیادی نداریم. نمیگیم از این به بعد نزن. حتا نمیگیم فقط مردا رو بزن. میگیم ضربههای زنها رو یه کم یواشتر بزن، اونم به دست و پا. هنوز اون فیلم یاد همه هست که اون رشید دلاور، با خونسردی، چطور تو صورت دختر کنار پیادهرو باتوم زد. گیج خورد و افتاد زمین، همینطوری.
۶. همه اون عکس مال روز عاشورا رو دیدن، که چطور یه عدهشون کنج دیوار گیر افتادن. اون وقت یه زن چطور سپرشون شده که بقیه نزننشون.
۷. نمیدونم ماهی چقدر میگیرن، ۶۰۰، ۷۰۰، شاید هم یه میلیون. خدائیش برای کاری که میکنن کم میگیرن. احتمالا تو یه سال میتونن خرج عروسیشون رو در بیارن. ولی از یه بابت لازم نیست نگران باشن. چون عروس حتما از اونائی که خودش یا دوستاش زدنش نیست. بالاخره موقع خواستگاری شغلش معلوم میشه دیگه. فقط مرد باشو لاپوشانی نکن – بگو «یگان ویژه ضد شورش».
۸. فیلمی که چند وقت پیش بی.بی.سی از کوی دانشگاه پخش کرد رو همه دیدن. تو فیلم لباس شخصیها میگفتن «نزن». به یگان ویژه میگفتن. البته میگن این صدا بعدا به فیلم اضافه شده. این فیلمو خود «برادرا» گرفته بودن. دیدی دلاور؟ چه صدا واقعی باشه چه اضافهشده، اینه دستمزدت.
۹. این حدیث رو از جوادی آملی یاد گرفتم – میگه بترس از ظلم به کسی که غیر خدا یاوری نداره. نه این که ظلم به بقیه عقوبت نداره. ولی چون این یکی توی دعا خالصه، خدا جوابشو زود میده.
۱۰. بعضی جوامع سنتیان – مثل قدیم خودمون. توش مردونگی و غیرت و ... معنی داشت. بعضی هم مدرن – همه چی توش حساب و قانون داره – پلیس اگه یه چک به متهم بزنه باید صد جا حساب پس بده. یا خشونت «بیمورد»، یعنی جائی که طرف مقابل خشن نیست، مواخذه داره. ما معلوم نیست چی هستیم. «هیچیندار» شدیم. زیر سایهی «آقا»، نه وجدان برامون مونده، نه قانون. نه مردونگی، نه آزادگی، نه دین.
۱۱. تو همون نوجوونی، وقتی نسوان خونه میخواستن مردونگی یه نفر رو مسخره کنن، میگفتن «فلانی خیلی مرده، البته تو حموم زنونه».
۱۲. میدونی چیه دلاور، «مرد بودن» با «نر بودن» دوتاست. نر زیاده، مرد کمه.
۱. اسمم جاویده. تو یه خونوادهی سنتی بزرگ شدم و میانسالم. تو نوجوونی و اوایل جوونی وقتی تو نبود مردای خونه قلدری میکردم، هوار میکشیدم و در بهم میزدم، نسوان خونه بهم میگفتن «اینطوری فایده نداره. اگه میخوای ببینی مرد شدی یا نه، برو سر کوچه وایسا تا یه مرد بیاد، یه داد بکش و یزن تو گوشش. اگه اینکارو کردی، چه بزنی، چه بخوری، مرد شدی».
۲. نیروی انتظامی وایستاد و نگاه کرد تا یه عده «لباس شخصی» خونهی دو نفر تو قم رو زدند و شکستند. خونههای صانعی و منتظری رو. منتظری که رفت، ولی به فرض که بود و هر دو تا مجرم. میگم به فرض. این روش اجرای عدالته؟
۳. سهشنبه ۲۵ خرداد بود. حدود ۶ داشتم میرفتم خونه. سر تختطاووس، از طرف ولیعصر، یگان ویژه وایستاده بود. همه رشید و بلندبالا و با تجهیزات. منتظر بودن تا یه جوونی، دست خالی، دختر یا پسر، دستشو «۷» کنه، یا یه «اللهاکبر» بگه، بریزن تا «فتنه رو خاموش کنن».
۴. ممکنه دلشون رو خوش کنن که «اگه فرماندمون فرمان میداد تو قم هم وارد عمل میشدیم». دروغ نگو. اگه فرماندهتون هم فرمان میداد، که نمیداد، میترسیدی، چون اونا یه عده مرد بودن که زنجیر دستشونه. تازه اینا به ظاهر شخصیان. بی کس و کار نیستن. صاحب دارن. مثل مردم تو کوچه و خیابون نیستن که.
۵. حالا به فرض هم که حمله میکردید و اون اوباش پراکنده میشدن. دارتون که نمیزدن. توبیخ میشدید، یا فوقش انفصال از خدمت بعد از یک هفته بازداشتی. از یه عمر ... که بهتر بود.
۶. حالا هم لازم نیست خودتون رو ناراحت کنید. توقع زیادی نداریم. نمیگیم از این به بعد نزن. حتا نمیگیم فقط مردا رو بزن. میگیم ضربههای زنها رو یه کم یواشتر بزن، اونم به دست و پا. هنوز اون فیلم یاد همه هست که اون رشید دلاور، با خونسردی، چطور تو صورت دختر کنار پیادهرو باتوم زد. گیج خورد و افتاد زمین، همینطوری.
۶. همه اون عکس مال روز عاشورا رو دیدن، که چطور یه عدهشون کنج دیوار گیر افتادن. اون وقت یه زن چطور سپرشون شده که بقیه نزننشون.
۷. نمیدونم ماهی چقدر میگیرن، ۶۰۰، ۷۰۰، شاید هم یه میلیون. خدائیش برای کاری که میکنن کم میگیرن. احتمالا تو یه سال میتونن خرج عروسیشون رو در بیارن. ولی از یه بابت لازم نیست نگران باشن. چون عروس حتما از اونائی که خودش یا دوستاش زدنش نیست. بالاخره موقع خواستگاری شغلش معلوم میشه دیگه. فقط مرد باشو لاپوشانی نکن – بگو «یگان ویژه ضد شورش».
۸. فیلمی که چند وقت پیش بی.بی.سی از کوی دانشگاه پخش کرد رو همه دیدن. تو فیلم لباس شخصیها میگفتن «نزن». به یگان ویژه میگفتن. البته میگن این صدا بعدا به فیلم اضافه شده. این فیلمو خود «برادرا» گرفته بودن. دیدی دلاور؟ چه صدا واقعی باشه چه اضافهشده، اینه دستمزدت.
۹. این حدیث رو از جوادی آملی یاد گرفتم – میگه بترس از ظلم به کسی که غیر خدا یاوری نداره. نه این که ظلم به بقیه عقوبت نداره. ولی چون این یکی توی دعا خالصه، خدا جوابشو زود میده.
۱۰. بعضی جوامع سنتیان – مثل قدیم خودمون. توش مردونگی و غیرت و ... معنی داشت. بعضی هم مدرن – همه چی توش حساب و قانون داره – پلیس اگه یه چک به متهم بزنه باید صد جا حساب پس بده. یا خشونت «بیمورد»، یعنی جائی که طرف مقابل خشن نیست، مواخذه داره. ما معلوم نیست چی هستیم. «هیچیندار» شدیم. زیر سایهی «آقا»، نه وجدان برامون مونده، نه قانون. نه مردونگی، نه آزادگی، نه دین.
۱۱. تو همون نوجوونی، وقتی نسوان خونه میخواستن مردونگی یه نفر رو مسخره کنن، میگفتن «فلانی خیلی مرده، البته تو حموم زنونه».
۱۲. میدونی چیه دلاور، «مرد بودن» با «نر بودن» دوتاست. نر زیاده، مرد کمه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر