به غیر
از نظام فعلی ایران نمونهی دیگری در جهان وجود ندارد که در راس آن یک مقام مادامالعمر
باشد، و در عین حال رئیسِ «جمهور» هم داشته باشد. به عنوان مثال در بسیاری از
کشورهای اروپای غربی هنوز نهاد سلطنت به عنوان یک نهاد تشریفاتی وجود دارد. در این
کشورها عالیترین مقام اجرائی نخستوزیر است که توسط مردم انتخاب میشود و اختیارات
کامل و بدون دخالت نهاد سلطنت را دارد؛ مانند انگلیس، هلند و سوئد. در کشورهای غیردموکراتیک
باز هم نخستوزیر وجود دارد اما نه توسط مردم بلکه عملاً توسط شاه یا ملکه منصوب
میشود (مثل ایران در زمان پهلوی).
منتقدان
و دوستداران سیدعلی خامنهای در یک نکته اشتراک نظر دارند: او همیشه با پُست ریاستجمهوری
مشکل داشته است! البته طبیعی است که این دو گروه از ادبیات متفاوتی برای بیان این
موضوع استفاده کنند. مثلاً دوستداران سیدعلی تعابیر «مظلومیت» و «جفا دیدن» را
بیشتر میپسندند.
سیدعلی
وقتی خودش رئیسجمهور بود طبق قانون این پُست یک مقام تشریفاتی بود، و نخستوزیر
کشور را اداره میکرد. به همین علت امام حداکثر دخالت را در انتخاب نخستوزیر به
کار میبرد. در دور دوم ریاستجمهوری سیدعلی دخالتهای امام باعث دلخوری شدید او
شد.
وقتی
خودِ سیدعلی رهبر شد، اولاً قدرت رهبر قبلی را نداشت، و ثانیاً با حمایت خودش پست
نخستوزیری برداشته شده بود و قوهی مجریه دربست در اختیار رئیسجمهور قرار گرفت.
هر چه قدرت سیدعلی بیشتر میشد، نارضایتی او از قدرت رئیسجمهور هم بیشتر میشد. هر
طور بود ۸ سال هاشمی و ۸ سال خاتمی تحمل شد. به نظر میآمد که احمدینژاد مشکلی
ندارد که میبینید چه شد. همانطور که در ابتدا گفته شد، اصولاً ترکیب «رهبر» و «رئیسجمهور»، مانند ترکیب شاه و
رئیسجمهور، جواب نمیدهد!
قبل و
مدتی پس از انقلاب پست نخستوزیری وجود داشت. چون ادارهی روزانهی کشور پائینتر
از شأن شاه یا رهبر است، کارکرد اصلی نخستوزیر انجام همین کار است. البته نخستوزیر
در حالی باید کشور را اداره کند که بالا و پائین مملکت دست شاه یا رهبر است. یک
فایدهی دیگر نخستوزیر این است که اگر در ادارهی کشور مشکلی پیش آمد میتوان
کاسهکوزهها را سر او شکست و دامن شاه یا رهبر را مبرا کرد.
قبل از
انقلاب نخستوزیر حتا قدرت وزیر دربار را نداشت (مثل دعوای همیشگی امیرعباس هویدا
و اسداله علم). پس از انقلاب نخستوزیر (و این روزها حتا رئیسجمهور) قدرت رئیسدفتر
بیت را ندارد.
به نظرم
اوضاع دارد طوری پیش میرود که در ۲۴ خرداد «سیدعلی رهبر» بالاخره رئیسجمهور شود!
البته نه این که اسمش از طرف وزارت کشور به عنوان برندهی انتخابات اعلام شود. هر
که اعلام شود، رئیسجمهور واقعی رهبر است. شخص برنده مسئول تشکیل کابینه و رتقوفتق
امور میشود. مثل یک نخستوزیر.
۲۴ خرداد
«انتخابات نخستوزیری» است. اگر «ریاستجمهوری» بود حتماً شرکت میکردم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر