دیروز با رفیقم سر اینکه احمدینژاد تا آخر پائیز میره یا نه شرط بستم – اون میگفت میره،
من میگفتم نه. سر چقدر؟ سه روز ناهار در بهترین رستوران نزدیک محل کارمون.
هر دو سر اینکه رهبر معظم میخواد احمدینژاد رو نگه داره وگرنه باید به مهدویکنی و باهنر
سواری بده توافق داشتیم. سر این هم توافق داشتیم که آقا در عین حال میخواد احمدینژاد
رو سر قضییهی قهرش گوشمالی بده. اختلافمون اینجا بود که اون میگفت کار از دست خود آقا
هم در رفته و افرادی که مامور گوشمالیدادن شدند حالا دارن حسابهای خودشون رو با احمدی
تسویه میکنن. من میگفتم نه، معظمله هر طور شده احمدی رو نجات میده.
بذارید یه توصیه بهتون بکنم. همیشه طوری شرط ببندید که اگر هم باختید خوشحال بشید! مثل من.
من میگفتم نه. سر چقدر؟ سه روز ناهار در بهترین رستوران نزدیک محل کارمون.
هر دو سر اینکه رهبر معظم میخواد احمدینژاد رو نگه داره وگرنه باید به مهدویکنی و باهنر
سواری بده توافق داشتیم. سر این هم توافق داشتیم که آقا در عین حال میخواد احمدینژاد
رو سر قضییهی قهرش گوشمالی بده. اختلافمون اینجا بود که اون میگفت کار از دست خود آقا
هم در رفته و افرادی که مامور گوشمالیدادن شدند حالا دارن حسابهای خودشون رو با احمدی
تسویه میکنن. من میگفتم نه، معظمله هر طور شده احمدی رو نجات میده.
بذارید یه توصیه بهتون بکنم. همیشه طوری شرط ببندید که اگر هم باختید خوشحال بشید! مثل من.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر